یکی از بزرگترین کاستیهای شعر علوی، عدم توجه کافی به «نهج البلاغه» است
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۳۴۱۹۸
به گزارش گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، شامگاه جمعه ۱۰ فروردین ماه نشست ادبی « امام علی(ع) در ادبپارسی» با حضور جمعی از اهالی ادب و هنر کشورهای حوزه ایرانفرهنگی با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سید مسعود علوی تبار در گروهبین المللی هندیران برگزار شد.
در ابتدای این مراسم رضا اسماعیلی پژوهشگر، طی سخنانی باعنوان«نهج البلاغه، مرامنامه شعر آیینی» عنوان کرد: توسط پیران وپیشکسوتان شعر آیینی بارها و بارها بر این دقیقه تاکید شده است که اگرادعای دوستی علی(ع) را داریم و میخواهیم در شمار محبان واقعی آنحضرت باشیم، باید در شعر علوی در کنار محبت، به «معرفت علوی» همبپردازیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی گفت: یکی از بزرگترین کاستیهای شعر علوی، عدم توجه کافی به «نهجالبلاغه» است که از آن میتوان به عنوان برادر قرآن نام برد. کتابی که بهراستی و درستی دایره المعارفی غنی از فرهنگ اسلامی و گنجیهایماندگار از پند و حکمت است. بی هیچ اغراقی نهج البلاغه در شعر علویروزگار ما غریب و مهجور است. صحیفه اصیل و ارجمندی که بایدمرامنامه شعر علوی باشد، ولی نیست! در حالی که پیش از این، شاعرانبزرگی همچون فردوسی، ناصر خسرو، سنایی، عطار، مولوی، سعدی،حافظ، اقبال لاهوری و... در سرودن شعر از این گنجینه بی بدیل بهرههایفراوانی بردهاند.
اسماعیلی در ادامه بیان داشت: بی هیچ تردیدی، خطبهها، نامهها وسخنان امام علی(ع) مستندترین منبع برای به تصویر کشیدن سیمایراستین آن امام همام است. ولی متاسفانه شعر علوی روزگار ما هنوز به ملکوت نهج البلاغه عروج نکرده و به درک عظمت این کتاب معنوی نرسیدهاست. از هزاران هزار شعری که پیشانی نوشت شعر علوی دارند، کمترمیتوان نشانی قابل تامل و عمیقی از نهج البلاغه گرفت. در حالی که تبیینسیره عملی امام علی(ع) بدون جرعه نوشی از زمزم نهج البلاغه غیر ممکناست.
رضا اسماعیلی در انتها تصریح کرد: شاعر آیینی باید با نهج البلاغهزندگی کند و به این صحیفه نورانی به عنوان مستندترین و اصیلترینمرامنامه شعر آیینی نگاه کند. شاعران آیینی باید از این دو منبع معنوی وبی بدیل - قرآن و نهج البلاغه - که آیینه تمام نمای اسلام ناب محمدیاند،در تبیین و ترویج آموزههای اصیل دینی بهرههای فراوان ببرند. البته منظورار بهره برداری، به نظم کشیدن و ترجمه تحت اللفظی آیات قرآن و خطبههاو نامههای نهج البلاغه نیست، بلکه بیشتر راه بردن به جان و جهان و سیرتو باطن این دو منظومه الهی است، آن چنان که به در راه ماندگان وادیحیرت و گمراهی، صراط مستقیم توحید و رستگاری را بنمایاند و برای شبزدگان، چلچراغ هدایت و عنایت باشد.
شاعران و هنرمندانی نظیر علیرضا قزوه، سید عبدالله حسینی، رضااسماعیلی،ایرج قنبری، سید مسعود علوی تبار، سید حکیم بینش، نغمهمستشار نظامی، زهرا میریان کرمی، سمانه خلف زاده، معصومه هرمزیمقدم، و نجمه شمس در این محفل یادبود حضور داشتند.
در ادامه برخی از اشعار ارائه شده در این محفل را با هم مرور میکنیم:
....
سید عبدالله حسینی
ساقی درآمد از در جام شراب کف کرد
القصه غصه ها را آنجام برطرف کرد
اجداد من زمستی مردند و من ندانم
نسل مرا چه دستی اینگونه ناخلف کرد
جای شراب یک عمر خوردم فریب و افسوس
ترس از عذاب واهی عمر مرا تلف کرد
محراب جای من نیست دلگیرم از معابد
دل باز هم هوای میخانه نجف کرد
مطرب رسید از راه زد چنگ بر چغانه
رفع ملال از دل با نای چنگ و دف کرد
من ناگهان شنیدم گلبانگ واشربوا را
بانگ اذان ساقی دل را پر از شعف کرد
در دل هنوز قدری خوف از عذاب اگر بود
رفعش جناب مطرب با بانک لا تخف کرد
بارد زیاد باران بر شانه های دریا
گلچین ازآن میانه یکقطره در صدف کرد
زیر عبای ساقی یک خم بسته باقیست
کانرا خدای وقف رندان جان بکف کرد
....
نغمه مستشار نظامی
آفتابی و در آیینه تماشا داری
می درخشی که جهان را به سخن وا داری
جذبه و دافعه و قهر و محبت یکجا
"آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری"
شعر نابی ست درین نام که اعلی و علی است
الفتی با شعرا حضرت مولا داری
مولوی نیستم و واله و شیدای توام
بس چو من شیفته ،ای شمس دو دنیا داری
مست تسنیم غدیریم و در ایرانِ علی
شیعیانی همگی غرق تولا داری
ای سلیمان سخن! تحفه ای از مورچه ایست
می پذیری تو؟ هوای دل ما را داری
....
زهرا میریان کرمی
نمی دانم چه بنویسم برای سجد گاه تو
زمانی که نفس های تو در جان زمین گل کرد
زمانی که سرت برسجده بود و آسمان می گفت
ملائک خوب می بینید آن جا را ،یقین گل کرد
تودرصبحی که محشر شد میان سجده ات آقا
صدای فزتُ رب الکعبه ات تااوج دین گل کرد
صدا از عرش می آمد صدای ناله ای محزون
علی مولا علی(ع) در قلب جبریل امین گل کرد
دوباره جبرئیل حق ،محمد(ص) را پیامی برد
محمد(ص) اولین یار مسلمان تو برگشته است
بهشت با علی برتو گواراترشدای احمد
شب قدری مبارک، جان وجانان تو برگشته است
.....
سید حکیم بینش
برایت میسرایم یک غزل سرخ
گل سرخم که بودی از ازل
تمام آرزوی من هم این است
مرا مولا بگیری در بغل سرخ
.....
فاطمه نانی زاد
نخلهای کوفه الغوث، الامان سر دادهاند
آه را از سینههای شعلهور پر دادهند
اشک میثم نه، که از اشک امیرمومنان
نخلهای میثم تمارها بر دادهاند
غربتی از کوچههای شهر دامن میکشد
این خبر را لالههای سرخ پرپر دادهاند
ای دریغ و درد...، دردا که ولینشناسها
باز هم اجر رسالت بر پیمبر دادهاند
مطلعالفجر است یا والیل!؟! والعصری بخوان
ساقی جان و جهان را صبح ساغر دادهاند
لیلةالقدری، زمین قدر تو را نشناخته
آسمانیها نوای یا علی سر دادهاند
....
سمانه خلف زاده
شد سنگ صبور بی کسی هایت،چاه
جاریست هنوز در دلش غصه و آه
دنیای پس از تو تیره و تاریک است
لاحول و لا قوة الا بالله
.....
فائزه زرافشان
چه حرفهای زلالی که رودهای روانند
چه نورها، چه سخنها که با تو در جریانند
چه چشمههای حیاتی که از لب تو تراوید
چه مهربانکلماتی که آفتابنشانند
بیا و خطبه بخوان بر فراز منبر تاریخ
که واژههای تو نهجالبلاغههای جهانند
اگر نگاه جهانی به دستخط تو باشد
اشارههای تو مولا، هنوز نامهرسانند
غزل به سجده میافتد در آستان کلامت
که جملههای قصار تو قلّههای زبانند
هزار دفتر اگر سیّدِ رضی بگشاید
ثنای مرتبهات را چکامهها نتوانند
تو کیستی که شبیهت نیامدهست به عالم
تو کیستی که برایت نبوده هیچ همانند
تو بوترابی و آن نفحههای در کلماتت
به قلبها همه نور و به جسمها همه جانند
قدم گذار در این کوچههای حزن و خموشی
که گامهای تو بر خاکِ مرده چون ضربانند
چنین که درگهِ تو ذرّهپرور است در آفاق
بعید نیست مرا هم به آسمان برسانند
....
احمد رفیعی وردنجانی
آهسته و پیوسته و پنهان، غریبه
در کوچه ها می بُرد شبها نان، غریبه
از حاصل دستش رطب خورده ست یک شهر
لطفش همیشه بوده بی پایان، غریبه
هرچند سهمش درد بود از مردم شهر
بوده برای دردشان درمان غریبه
با مهر می بارید، باران مهربان بود
با مردمِ با برکتِ باران غریبه
با اینهمه، افسوس که پاسخ ندارد
حتی سلامش در غریبستان غریبه
آن شب که قرآن کشته شد، بسیاری از خلق
قرآن به سر بودند و با قرآن غریبه
....
معصومه هرمزی مقدم
محراب را سرمي كشد با جامي از درد
فزت ورب الكعبه گفت و عاشقي كرد
بين درو ديوار جان داداز غم يار
روزي كه جانش رفت با سيلي نامرد
دلتنگي اش را بعد زهرا چاه ديدو
كوفه چه ها كه برسر سردار آورد
پيچيد بين كوچه ها بوي يتيمي
نه ردي از نان و نه خرما ونه شبگرد
حيدر كه نامش لرزه بركفار مي زد
آرام خوابيده است امشب باتني سرد
بااشك وآه وكاسه شيري كودكي گفت
بابا نرو پيش خدا برگرد برگرد
.....
زهرا آراسته نیا
شکست رعد ستم فرق آسمانش را
بدا به حال زمین که نخواست جانش را
و چشم کینه کوفه که شور بود و حسود
و چشم زد دل دریای مهربانش را_
به بی وفایی خود داده او ادامه و بعد
به تیغ داد و عطش سهم میهمانش را
علی که فاتح خیبر، علی که شاه غدیر
چگونه واژه به دوشش کشد بیانش را
به خون وضو کن اگر مقتدای تو عشق است
به قبلهگاه بلا داده او اذانش را
ز غزه تا به یمن تا به پهنه ی کابل
خبر رسید که کشتند عاشقانش را
...
نجمه شمس
در گیرودار وسوسه های خاموش
مردی که عشق را می فهمید
به نماز ایستاد
در حجابی تو در تو
فرشتکان عرش اقتدایش کردند
علی
در سجده ای طولانی
به سلام حق شتافت
و شرافت جامه کبود پوشید
انتهای پیام/
منبع: آنا
کلیدواژه: رضا اسماعیلی نهج البلاغه ماه رمضان شعر نهج البلاغه داده اند شعر علوی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۳۴۱۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کافی است انسان باشد!
یک. دستان نحیف کودک و آه مظلومیت او در برابر بمبها و جنگندهها پیروز میشود، همانگونه که خون بر شمشیر پیروز شد. این مهمترین تصویر این روزهای غزه است.
دو. از عاشورای ۶۱، قابهای ماندگاری در ذهنها مجسم است و نسل به نسل منتقلشده، از دستان بریده یک علمدار، تا حنجره طفل شیرخوار؛ کربلای غزه هم برای نسل امروز، یادآور همان شدائد و مصائب کربلاست. تصویرها را همه ما بهاندازه توان و تحمل مان دیدهایم، زنی که خانه ویرانه خود را که تمام دیوارهایش فروریخته جارو میزند، دختری که سرمای هوا، بدنش را به لرزه انداخته، پسری که از گرسنگی، لاغر شده و رنگ به رخسار ندارد و پدری که با بهت، در میان آوارها دنبال همسر و فرزندان خویش است.
سه. اگر میشنویم جوانان و دانشگاهیان در اروپا و آمریکا علیه اسرائیل و حمایتهای دولتشان از این رژیم شوریدهاند، اگر صدای مظلومین غزه به سرتاسر عالم رسیده و انزجار و تنفر از رژیم کودک کش صهیونیستی در حال فوران است، نشانهای بر این است که خون بر شمشیر پیروز میشود. کربلای امروز شباهتهای زیادی با کربلای حسین بن علی علیهماالسلام دارد. در آن قیامت صغری، همانگونه که لشکر حق ریزش و رویش داشت، امروز هم برخی مسلمانان و اعراب منطقه در خفا و علن در کنار دژخیمان ایستادهاند و از سوی دیگر، دانشجویان آمریکایی و اروپایی صدای فریاد مردم غزه شدهاند. جوانههای حق از دل نقطه تسلط فرهنگ باطل در حال سر برآوردن است و همچون سروی که ریشههایش دل صخرهها را میشکافد و پیش میرود، سنگها و صخرههای فرهنگ لیبرال متظاهر مدعی حقوق بشر در حال شکستن است.
چهار. باید مراقب اختلافات و فتنهانگیزیها بود. هرقدر اسرائیل در سراشیب قرار میگیرد بیشتر دستوپا میزند که الغریق یتشبث بکل حشیش. دوگانه شیعه-سنی یا دوگانه مسلمان-غیرمسلمان و عرب-عجم و هرچیزی ازایندست فرعی و ساختگی است. دوگانه اصلی که باید محور تمام معادلات و ارتباطات باشد، دوگانه بمب-کودک است و صدالبته که هر انسان آزادهای در سمت کودک میایستد. صبر کنید، به آزاده بودن هم احتیاج نیست، کافی است انسان باشد!